استاندارد حسابداری بخش عمومی شماره ۶
موجودیها
هدف
۱ . هدف این استاندارد تشریح نحوه حسابداری موجودیها است. مهمترین موضوع در حسابداری موجودیها، شناسایی بهای تمام شده به عنوان دارایی و انتقال آن به دورههای آتی جهت تطابق با رویدادهای مربوط است. این استاندارد رهنمودهایی جهت تعیین بهای تمام شده و شناخت بعدی به عنوان هزینه، از جمله هرگونه کاهش ارزش و روشهای تعیین بهای تمام شده موجودیها ارائه میکند.
دامنه کاربرد
۲ . این استاندارد، نحوه ارزشیابی و انعکاس موجودیها در صورتهای مالی را تشریح میکند و موارد زیر را دربر نمیگیرد:
الف . کار در جریان پیشرفت پیمانهای بلندمدت؛
ب . ابزارهای مالی؛
پ . موجودی محصولات جنگلی و معدنی؛ و
ت . تولیدات کشاورزی در زمان برداشت و داراییهای زیستی غیرمولد مربوط به فعالیت کشاوزی.
تعاریف
۳ . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:
- موجودیها: به داراییهایی اطلاق میشود که:
الف . در فعالیت واحد گزارشگر مصرف میشود؛
ب . به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات، خریداری شده و نگهداری میشود؛
پ . به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات در فرایند تولید قرار دارد؛ یا
ت . برای فروش در روال عادی عملیات واحد گزارشگر نگهداری میشود.
- خالص ارزش فروش: عبارت است از بهای فروش پس از کسر:
الف . مخارج برآوردی تکمیل؛ و
ب . مخارج برآوردی بازاریابی، فروش و توزیع.
- بهای جایگزینی: عبارت است از مخارجی که باید برای خرید یا ساخت یک قلم موجودی کاملاً مشابه تحمل شود.
موجودیها
۴ . موجودیها شامل کالای خریداری شده و نگهداری شده جهت فروش مجدد، کالای ساخته شده، کار در جریان ساخت، و مواد و ملزومات آماده برای مصرف در تولید است. همچنین موجودیها شامل کالای خریداری شده یا تولید شده جهت توزیع به سایر بخشها و واحدها، بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز میباشد. برای مثال کتابهای آموزشی که توسط بخشی از دولت جهت فروش به مدارس منتشر میشود. در بسیاری از واحدهای بخش عمومی، موجودیها به جای آنکه جهت فروش یا تولید نگهداری شوند، جهت ارائه خدمات نگهداری میشوند.
۵ . موجودیها در بخش عمومی عمدتاً شامل موارد زیر است:
الف. مهمات؛
ب . ذخایر کالاهای مصرفی؛
پ . لوازم و قطعات یدکی؛
ت . ذخایر استراتژیک (برای مثال ذخایر انرژی)؛
ث . موجودی ملزومات پستی (مانند تمبر)؛
ج . کار در جریان ساخت مانند بستههای آموزشی؛ و
چ . املاک نگهداری شده برای فروش.
۶ . از آنجا که دولت امتیاز انتشار داراییهایی نظیر اسناد رسمی دولتی را در اختیار دارد، این اقلام طبق این استاندارد جزء موجودیها منظور میشوند. این اقلام به ارزش اسمی گزارش نمیگردند بلکه به بهای تمام شده اندازهگیری میشوند.
۷ . در مواردی که دولت ذخایر استراتژیک مختلف (از قبیل ذخایر نفت) را برای استفاده اضطراری یا دیگر وضعیتها (برای مثال بلایای طبیعی) نگهداری میکند، طبق این استاندارد به عنوان موجودی شناسایی میشوند.
اندازهگیری موجودیها
۸ . موجودیها به جز موارد مندرج در بندهای ۹ و ۱۰ باید برمبنای اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش تکتک یا گروههای اقلام مشابه، اندازهگیری شود.
۹ . موجودیهای تحصیل شده از طریق عملیات غیرمبادلهای، به ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل اندازهگیری میشوند.
۱۰ . موجودیهای نگهداری شده جهت مقاصد زیر باید برمبنای اقل بهای تمام شده و ارزش جایگزینی اندازهگیری شوند:
الف. توزیع بدون مطالبه بها یا مطالبه به بهای ناچیز؛ یا
ب . مصرف در فرایند تولید کالا جهت توزیع بدون مطالبه بها یا مطالبه به بهای ناچیز.
بهای تمام شده موجودیها
۱۱ . بهای تمام شده موجودیها باید در برگیرنده مخارج خرید، مخارج تبدیل و سایر مخارجی باشد که واحـد گزارشگر در جریان فعالیت معمول خود، برای رساندن کالا یا خدمات به مکان و شرایط فعلی آن متحمل شده است.
مخارج خرید
۱۲ . مخارج خرید شامل بهای خرید و هرگونه مخارج دیگری از قبیل حقوق و عوارض گمرکی، هزینه حمل و مالیاتهای غیر قابل برگشت است که مستقیماً به خرید مربوط میگردد. تخفیفات تجاری از بهای خرید کسر میشود.
مخارج تبدیل
۱۳ . مخارج تبدیل شامل مخارجی است که مستقیماً به اقلام تولیدشده مربوط میگردد
(مانند کار مستقیم). مخارج تبدیل همچنین شامل سربار تولید (اعم از ثابت و متغیر) است که برای تبدیل مواد اولیه به محصول یا ارائه خدمات واقع میشود.
۱۴ . سربار تولید اعم از ثابت و متغیر با روشی سیستماتیک به محصولات تخصیص مییابد. سربار ثابت تولید، آن بخش از مخارج غیرمستقیم تولید است که در دامنه معینی از حجم تولید نسبتاً ثابت میماند، مانند استهلاک و مخارج نگهداری ساختمان و تجهیزات کارخانه و مخارج مدیریت کارخانه. سربار متغیر تولید آن بخش از مخارج غیرمستقیم تولید است که متناسب با تغییر حجم تولید تغییر مییابد، مانند مواد و دستمزد غیرمستقیم.
۱۵ . سربار ثابت تولید برمبنای ظرفیت معمول فعالیت واحد گزارشگر تخصیص مییابد. ظرفیت معمول بیانگر متوسط محصولی است که انتظار میرود در شرایط عادی (با در نظر گرفتن توقفات تولید ناشی از تعمیرات و نگهداری برنامهریزیشده) طی چند دوره یا فصل، تولید شود. برای تخصیص هزینههای سربار ثابت تولید میتوان از سطح واقعی تولید استفاده کرد به شرط آنکه سطح مزبور تقریباً نزدیک به سطح معمول فعالیت باشد. باید توجه داشت عامل تعیینکننده در تخصیص سربار ثابت تولید برمبنای سطح معمول فعالیت، این است که مخارج مربوط به ظرفیت بلااستفاده باید به حساب هزینه دوره منظور شود.
۱۶ . جهت تعیین سطح معمول فعالیت واحد گزارشگر عوامل زیر را باید درنظر داشت:
الف . میزان تولید مورد نظر طراحان دستگاههای تولیدی و مدیریت واحد گزارشگر، تحت شرایط کار حاکم در طول سال (مثلاً یک نوبتکاری یا دونوبتکاری) ؛
ب . بودجه سطح فعالیت سال تحت بررسی و سال بعد از آن؛ و
ج . سطحی از تولید که واحد گزارشگر در سال تحت بررسی و نیز در سالهای گذشته عملاً به آن دست یافته است.
اگر چه تغییرات موقت در سطح فعالیت را میتوان نادیده گرفت، با این حال تغییرات مداوم باید به تجدید نظر در آنچه قبلاً معمول شناخته شده منجر شود.
۱۷ . در فراینـد تولیـد ممکن است همزمـان بیش از یک محصـول تولیـد شـود. بـرای مثـال، این وضعیت زمانی مصداق دارد که محصولات مشترک یا یک محصول اصلی همراه با یک محصول فرعی تولید میشود. در مواردی که مخارج تبدیل هر محصول جداگانه قابل تشخیص نباشد، این مخارج برمبنایی منطقی و یکنواخت به محصولات تخصیص مییابد. برای مثال، ممکن است از ارزش نسبی فروش هر محصول در مرحلهای از فرایند تولید که محصولات به طور جداگانه قابل تشخیص باشد و یا در زمان تکمیل تولید، به عنوان مبنای تخصیص استفاده شـود. در اغلب مـوارد، محصـولات فرعی ماهیتـاً کم اهمیت اسـت، از این رو این محصولات به خالص ارزش فروش اندازهگیری و مبلغ حاصل شده از بهای تمام شده محصول اصلی کسر میشود. در نتیجه مبلغ دفتری محصول اصلی با بهای تمام شده آن، تفاوت با اهمیتی ندارد.
۱۸ . روشهای هزینهیابی معمولاً چنان طراحی میگردد تا اطمینان حاصل شود کلیه مخارج مربوط به مواد مستقیم، کارمستقیم و سایر مخارج مستقیم به نحوی مناسب، مشخص و بر مبنایی منطقی و یکنواخت به حساب گرفته شود. تخصیص مخارج سربار، معمولاً مستلزم اعمال قضاوتهای شخصی در انتخاب یک قاعده مناسب است.
۱۹ . در تخصیص مخارج دوایر خدماتی مرکزی، مبنای تخصیص معمولاً میزان خدماتی است که در رابطه با عملیات مختلف ارائه میشود. برای مثال، دایره حسابداری معمولاً در خدمت عملیات زیر است:
الف . تولید (از طریق پرداخت حقوق و دستمزد مستقیم و غیرمستقیم تولیدی، کنترل خرید و تهیه صورتهای مالی ادواری برای واحدهای تولیدی)؛
ب . بازاریابی و توزیع (از طریق تجزیه و تحلیل فروش و کنترل دفتر یا کارتهای معین فروش)؛ و
پ . مدیریت عمومی (از طریق تهیه گزارشهای داخلی خاص مدیریت، صورتهای مالی و بودجههای سالانه، کنترل منابع نقدی و برنامهریزی سرمایهگذاریها).
از کل مخارج دایره حسابداری، تنها آن بخش باید در محاسبه مخارج تبدیل منظور شود که بتوان آن را به گونهای منطقی به عملیات تولید تخصیص داد.
سایر مخارج
۲۰ . سایر مخارج تنها تا میزانی که برای رساندن موجودیها به مکان و شرایط فعلی آن مربوط است به عنوان بخشی از بهای تمامشده موجودیها منظور میشود.
۲۱ . موارد مندرج در صفحه بعد، نمونههایی از مخارجی است که در بهای تمامشده موجودیها منظور نمیشود و در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی میگردد:
الف . ضایعات غیرعادی مواد، دستمزد و سایر مخارج تولید (ضایعات قابل کنترل)؛
ب . مخارج انبارداری باستثنای مخارجی که در فرایند تولید برای انبارداری محصولاتی که نیاز به پردازش بیشتر دارند، انجام میشود؛
پ . سربار اداری که در رساندن موجودیها به مکان و شرایط فعلی نقشی ندارد؛ و
ت . مخارج فروش.
۲۲ . مخارج مدیریت عمومی، برخلاف مدیریت عملیاتی، مستقیماً به تولید جاری مربوط نمیشود و لذا نباید در مخارج تبدیل (و درنتیجه، در بهای تمام شده موجودیها) منظور گردد. در مورد واحدهای گزارشگر کوچکتر که مدیریت معمولاً در اداره روزانه هر یک از عملیات مختلف نقش دارد، ممکن است در تفکیک مخارج سربار مدیریت عمومی، مسائل خاصی در عمل بروز کند. در چنین واحدهایی، مخارج مدیریت را میتوان با استفاده از مبانی مناسب، بهگونهای منصفانه به عملیات تولید، بازاریابی، فروش و اداری تخصیص داد.
۲۳ . در شرایطی خاص، مخارج تأمین مالی را میتوان در بهای تمامشده موجودیها منظور کرد. این شرایط در استاندارد حسابداری مخارج تأمین مالی مشخص شده است.
بهای تمام شده تولیدات کشاورزی برداشت شده از داراییهای زیستی
۲۴ . طبق استاندارد حسابداری فعالیتهای کشاورزی، تولیداتی که توسط واحد گزارشگر از داراییهای زیستی برداشت میشود، در شناخت اولیه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی فروش در زمان برداشت اندازهگیری میشود. برای بکارگیری این استاندارد، این مبلغ، بهای تمام شده موجودی در آن تاریخ است.
تکنیکهای محاسبه بهای تمام شده
۲۵ . تکنیکهایی مانند روش هزینهیابی استاندارد یا روش خردهفروشی برای محاسبه بهای تمام شده موجودیها، هنگامی میتواند به خاطر سهولتکار مورد استفاده قرار گیرد که نتایج حاصل همواره نزدیکترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده فراهم میآورد. هزینههای استاندارد، سطوح عادی مواد، ملزومات، ساعات کار، کارایی و ظرفیت را مد نظر قرار میدهد. مبالغ حاصل از این روش باید مکرراً بررسی و در صورت لزوم با توجه به شرایط جدید، مورد تجدید نظر قرار گیرد.
۲۶ . موجودیها ممکن است از طریق معاملات غیرمبادلهای تحصیل شود. برای مثال ممکن است در زمان وقوع بلایای طبیعی، یک سازمان بینالمللی مقداری ملزومات پزشکی را در اختیار یک بیمارستان دولتی قرار دهد. در چنین شرایطی بهای تمام شده موجودیها برابر با ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل است.
روشهای محاسبه بهای تمام شده
۲۷ . بهای تمام شده موجودیهایی که معمولاً قابل داد و ستد نیستند و کالاها و خدماتی که برای یک پروژه خاص تولید و تفکیک شدهاند، باید به روش شناسایی ویژه محاسبه شود.
۲۸ . شناسایی ویژه، روشی است که در آن مخارج مختص هر یک از اقلام موجودی به آن قلم اختصاص مییابد. این روش برای اقلامی مناسب است که صرف نظر از خرید یا تولید، برای پروژههای خاصی در نظر گرفته شدهاند. اما کاربرد این روش در مواردی که تعداد زیادی از اقلام موجودی غیرقابل تفکیک وجود دارد، مناسب نیست. در این موارد جهت محاسبه بهای تمام شده میتوان از روشهای دیگری استفاده کرد.
۲۹ . در بکارگیری الزامات بند ۳۰، واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهای تمام شده تمام موجودیها با ماهیت و کاربرد مشابه استفاده کند. برای موجودیهایی با ماهیت و کاربرد متفاوت (برای مثال استفاده از کالاهای مشخص در قسمتهای متفاوت یک واحـد گزارشگر) میتوان از روشهای متفاوت محاسبه بهای تمام شده استفاده نمود.
۳۰ . بهای تمام شده موجودیها به جز موارد مندرج در بند ۲۷، باید به روش اولین صادره از اولین وارده و یا میانگین موزون محاسبه شود. واحـد گزارشگر باید از روشی یکسان برای محاسبه بهای تمام شده برای تمام موجودیهای با ماهیت و کاربرد مشابه استفاده کند. برای موجودیهایی با ماهیت و کاربرد متفاوت میتوان از روشهای محاسبه متفاوت استفاده نمود.
۳۱ . ممکن است موجودیهای مورد استفاده در یک قسمت دارای کاربرد متفاوتی در قسمتهای دیگر همان واحـد گزارشگر باشند. با این وجود مناطق جغرافیایی متفاوت به خودی خود دلیلی جهت کاربرد روشهای متفاوت برای محاسبه بهای تمام شده نیست.
۳۲ . در روش اولین صادره از اولین وارده فرض میشود خریدهایی که در ابتدا صورت میگیرد در ابتدا نیز فروخته یا مصرف میشود و اقلام باقیمانده در پایان دوره بیانگر آخرین خریدها یا آخرین تولیدات است. در روش میانگین موزون، بهای تمام شده هر قلم از طریق تقسیم مجموع بهای تمام شده اقلام مشابه در ابتدای دوره و بهای تمام شده اقلام مشابه خریداری یا تولید شده طی دوره بر مقدار واحدهای آن تعیین میشود. با توجه به شرایط واحـد گزارشگر، میتوان از سیستم دائمی یا ادواری نگهداری موجودی برای میانگین موزون استفاده کرد.
خالص ارزش فروش
۳۳ . ممکن است بهای تمام شده موجودیهایی که دچار آسیبدیدگی یا فرسودگی جزئی یا کلی، یا کاهش قیمت فروش شده است، قابل بازیافت نباشد. همچنین در مواردی که مخارج برآوردی تکمیل یا مخارج برآوردی فروش، معاوضه یا توزیع افزایش مییابد، ممکن است بهای تمام شده، قابل بازیافت نباشد. کاهش ارزش موجودیها به خالص ارزش فروش مبتنی بر این دیدگاه است که داراییها نباید به مبلغی بیشتر از خدمات بالقوه و منافع اقتصادی مورد انتظار حاصل از فروش، معاوضه، توزیع یا استفاده آنها، در صورتهای مالی منعکس شود.
۳۴ . مقایسه بهای تمام شده و خالص ارزش فروش معمولاً باید به طور جداگانه در مورد هر یک از اقلام موجودی انجام شود. اما در برخی موارد باید گروههای کالا و یا کالاهای مشابه را جمعاً در نظر گرفت. برای مثال، اقلامی از موجودی که اهداف یا کاربرد مشابه داشته باشد و نتوان آن را عملاً جدا از سایر اقلام خط تولید ارزیابی کرد، نمونهای از اقلامی است که به طور گروهی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ارزیابی گروهی مبتنی بر طبقهبندی موجودیها مثلاً موجودیهای کالای ساخته شده یا کل موجودیهای یک عملیات یا قسمت جغرافیایی خاص، مناسب نخواهد بود.
۳۵ . هدف از نگهداری موجودیها باید در برآورد خالص ارزش فروش در نظر گرفته شود. برای مثال، خالص ارزش فروش موجودیهای نگهداری شده برای قراردادهای فروش یا خدمات برمبنای قیمت قرارداد تعیین میشود. اگر میزان موجودی واحـد گزارشگر بیشتر از موجودی مورد نیاز برای اجرای قراردادهای فروش باشد، مازاد موجودیها برمبنای قیمتهای عمومی فروش ارزیابی میشوند.
۳۶ . در مواردی که خالص ارزش فروش موجودی موادی که برای تولید نگهداری شدهاند کمتر از بهای تمام شده باشد، به شرطی که کالاهایی که از مواد مزبور ساخته میشود، انتظار رود با سود به فروش برسد یا معاوضه و توزیع شود، مبلغ دفتری مواد کاهش نمییابد. اما در صورتی که کاهش در قیمت مواد اولیه بیانگر آن باشد که بهای تمام شده کالایی که از آن مواد ساخته میشود، بیش از خالص ارزش فروش است، مبلغ دفتری مواد باید کاهش داده شود. در این موارد، بهای جایگزینی مواد اولیه میتواند تقریبی قابل قبول از خالص ارزش فروش تلقی شود.
۳۷ .در هر دوره، خالص ارزش فروش مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد. هرگاه شرایطی که قبلاً منجر به انعکاس ارزش موجودیها به مبلغی کمتر از بهای تمام شده گردیده است، دیگر برقرار نباشد، یا در صورت وجود مستنداتی مبنی بر افزایش خالص ارزش فروش به دلیل تغییر در شرایط اقتصادی، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا مبلغ خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا حد میزان کاهش قبلی) افزایش داده شود. این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که بهای تمام شده یک قلم موجودی که به علت کاهش قیمت فروش به خالص ارزش دفتری کاهش داده شده است، همچنان در دورههای بعد موجود است و قیمت فروش آن افزایش یافته است.
توزیع کالا بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز
۳۸ . ممکن است واحـد گزارشگر موجودیهایی را نگهداری کند که خدمات بالقوه و منافع اقتصادی آتی آن مستقیماً به توانایی ایجاد خالص جریانهای ورودی نقد مرتبط نباشد. این نوع از موجودیها در مواردی مصداق دارد که واحد گزارشگر کالاهایی را بدون مطالبه بها یا مطالبه بهای ناچیز توزیع میکند. در این موارد، منافع اقتصادی آتی یا توان بالقوه خدمترسانی موجودیها از نظر اهداف گزارشگری مالی به مبلغی منعکس میشود که واحد گزارشگر باید برای تحصیل منافع اقتصادی یا توان بالقوه خدمترسانی مزبور بپردازد. در صورتی که منافع اقتصادی آتی یا خدمات بالقوه را نتوان از طریق بازار اندازهگیری کرد، برآورد بهای جایگزینی ضروری است. اگر هدف از نگهداری موجودیها تغییر کند، طبق بند ۸ اندازهگیری میشوند.
شناخت موجودیها به عنوان هزینه
۳۹ .مبلغ دفتری موجودیهای فروخته، معاوضه یا توزیع شده باید در دورهای که درآمد مربوط شناسایی میگردد، به عنوان هزینه شناسایی شود. اگر درآمدی وجود نداشته باشد، هزینه هنگام توزیع کالا یا ارائه خدمات شناسایی میشود. مبلغ کاهش ارزش موجودیها ناشی از اعمال قاعده ” اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ و کلیه زیانهای مرتبط با موجودیها را باید در دوره کاهش ارزش یا وقوع زیانهای مربوط به عنوان هزینه شناسایی کرد. در مورد موجودیهایی که در دوره قبل به مبلغی کمتر از بهای تمام شده ارزیابی شده است و در دوره جاری بهدلیل افزایش در خالص ارزش فروش، بهمبلغ بیشتری ارزیابی میگردد، هرگونه افزایشی از این بابت در دوره جاری باید به عنوان درآمد یا کاهش هزینه دوره جاری (حداکثر تا حد جبران کاهش قبلی) شناسایی شود.
۴۰ . واحـد گزارشگر ارائه کننده خدمات هنگامی موجودیها را به عنوان هزینه شناسایی میکند که خدمات، ارائه یا صورتحساب صادر شده باشد.
۴۱ . برخی موجودیها ممکن است به سایر حسابهای دارایی تخصیص یابد. برای مثال میتوان از موجودیهای بکار رفته در ساخت دارایی ثابت مشهود توسط واحـد گزارشگر نام برد. موجودیهایی که به سایر حسابهای دارایی تخصیص مییابد، طی عمر مفید دارایی مربوط به عنوان هزینه شناسایی میشود.
افشا
۴۲ . موارد زیر باید در صورتهای مالی افشا شود:
الف. رویههای حسابداری مربوط به اندازهگیری موجودیها، شامل روش تعیین بهای تمام شده؛
ب . مبلغ دفتری کل موجودیها و مبلغ دفتری هر یک از طبقات عمده موجودیها؛
پ . مبلغ دفتری موجودیهایی که به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش اندازهگیری شده است؛
ت . مبلغ موجودیهایی که طی دوره به عنوان هزینه شناسایی شدهاند؛
ث . مبلغ هزینه کاهش ارزش موجودیها طی دوره ناشی از اعمال الزامات بند ۳۹؛
ج . مبلغ بازیافت هزینه کاهش ارزش طی دوره در صورت تغییرات در وضعیت مالی دوره ناشی از اعمال الزامات بند ۳۹؛
چ . شرایط یا رویدادهایی که منجر به بازیافت کاهش ارزش موجودیها طبق الزامات بند ۳۹ شدهاند؛ و
ح . مبلغ دفتری موجودیهایی که در وثیقه بدهیهای واحـد گزارشگر است.
۴۳ . ارائه مبالغ مربوط به طبقات مختلف موجودیها و میزان تغییرات آن از یک دوره به دوره دیگر، اطلاعات مفیدی در اختیار استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد. طبقات معمول موجودیها شامل کالای خریداری شده برای فروش یا توزیع، ملزومات تولیدی، مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده است.
تاریخ اجـرا
۴۴ . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین ۱۳۹۴ و بعد از آن شروع میشود، لازمالاجراست.
منبع : سازمان حسابرسی